چرا تورم در ایران کنترل نمیشود؟ / نمیخواهیم یا نمیتوانیم؟

به گزارش نبض بازار، سناریوهای متعددی درباره نرخ تورم در سال ۱۴۰۴ عنوان میشود. در خوشبینانهترین سناریوها هم نرخ تورم بالاست و به زحمت به زیر ۳۰ درصد میرسد. در شرایط بدبینانه هم نرخ تورم امسال به بالای ۴۰ درصد میرسد.
آنچه سال ۱۴۰۴ را نگرانکننده میکند هشدارها درباره موج جدید تورم است و بسیاری معتقدند امسال تورم وارد مرحله جدیدی میشود. از آن جمله حسین عبده تبریزی، اقتصاددان در گفتگویی در پاسخ به این سوال که آیا نرخ تورم کاهشی میشود یا نه، گفته بود: پیشبینیهای رسمی با توجه به بودجه ۱۴۰۴ برای نرخ تورم حدود ۳۷ درصد است. پس دولت هم چندان امیدوار نیست که بتواند نرخ تورم را با سرعت پایین بیاورد، چون منابعی ندارد. در این میان اگر سختگیریهای ترامپ هم بیشتر شود، کسریها هم بزرگتر میشود، چون ایران بهسرعت نمیتواند کسری بودجه را کاهش دهد و آن زمان اوضاع تورم بدتر میشود.
تورمی که حالا مردم آن را با گوشت و پوست خود حس میکنند و تاثیر آن را در معیشت خود به راحتی میبینند. اما سوال مهمی که وجود دارد این است که چرا ایران بر خلاف بسیاری از کشورها نمیتواند این تورم را مهار کند؟ آیا اراده آن وجود ندارد و یا الگوهای اقتصادی در ایران جواب نمیدهد؟
دو دلیل عدم کاهش تورم در ایران
محسن بهزادی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سرمقالهای در دنیای اقتصاد به این سوال جواب داده است. او در اولین مورد میگوید: ایران همواره تورم دو رقمی داشته است؛ چه آن زمان که درآمدهای نفتی بالا بود و چه اکنون که درآمدها به مشکل جدی خورده است. او میگوید نگاهی در میان برخی از سیاستمداران وجود دارد که معتقدند «ایران وضعیت متفاوتی دارد و نمیتوان با آموزههای موجود تورم را مهار کرد» یا اینکه «علم اقتصاد کارکرد متعارف خود در ایران را ندارد». اما این دو گزاره مردود است. ما هم بلد هستیم و هم تجربه جهانی نشان داده که تورم را در هر کشوری میتوان کنترل کرد. پس مشکل چیست؟
به گفته این استاد دانشگاه تهران مشکل در ساختار اقتصادی ایران است. ساختاری که خود تورمزاست و با هر بحرانی، این تورم را تشدید میکند.
بهزادی میگوید سارجنت در سال ۱۹۸۲ دو علت مهم برای تورم ذکر کرده است؛ یک کسری بودجه پایدار در هزینهها و دوم نداشتن بانک مرکزی مستقل که تقاضاهای نادرست را رد کند.
با نگاهی به بودجه سالانه دولت میتوان این مساله را تایید کرد که دولت در ایران هر سال با کسری بودجه سالانه مواجه است. کسری بودجهای که دولت برای تامین آن، سالانه به خلق پول و خلق تورم دامن میزند. جز این بانک مرکزی در ایران چاه برداشت منابع دولتی است و اصولا نداشتن استقلال بانک مرکزی مانع این است که این نهاد در مقابل درخواستهای دولت ایستادگی کند. دولتها با اتکا به منابع بانک مرکزی و دیگر بانکها سعی میکنند تمام درخواستها را پوشش دهند و اصولا طرحهای پوپولیستی اجرا میکنند که هزینه گزافی را روی دست دولت میگذارد و نتیجه آن تورم بیشتر برای اقشاری است که در ظاهر از آن طرح بهره بردهاند.
در کنار این دو اصل، درآمدهای نفتی و شرایط سیاسی هم اثرگذار است. در شرایطی مانند شرایط سال ۱۴۰۴ هم درآمدهای نفتی محدود است و هم تنش میان ایران و آمریکا نرخ ارز را تا ۱۰۵ هزار تومان هم رساند. این عوامل، به علاوه دو عامل دیگری که در بالا گفته شد به خلق تورمهای بالا دامن میزند.
نقش بانکها در ایجاد تورم
این استاد دانشگاه به عامل دیگری هم اشاره میکند و میگوید: این عدماستقلال و جیب خود پنداشتن نظام بانکی، صرفا به تامین مالی دولت محدود نمیشود. مجوز تاسیس بانکهایی که چند برابر سرمایه شان، زیان انباشته دارند، جلوهای دیگر از این تورش تورمی است. فی نفسه وجود چنین بانکهایی در تعارض با کنترل تورم است. اساس وجود بانکهایی به این شکل ناتراز با وجود تمامی نظارت ها، حاکی از یک رابطه بانک–دولت است که تمامی مسائل متعارف کنترل تورم در نقطه شروع آن نقض میشود.
بر این اساس میتوان گفت حل مشکل تورم، راهکار اقتصادی دارد و این راهکار هم در ایران وجود دارد، اما دولت نمیخواهد در مضیقه مالی بماند و نمیتواند از خاصه خرجیهای خود در بودجه جلوگیری کند. نتیجه این میشود که این عوامل، در کنار افزایش تنشهای سیاسی و محدودیت فروش نفت، به خلق تورم بیشتر دامن میزند.
نکته نگران کننده این است که دولتهای مختلف در ادوار متفاوت نشان دادهاند ارادهای برای حل مشکل تورم نداشتهاند و همین مساله سبب شده که اقتصاد ایران در سه دهه گذشته تنها دو تا سه سال تورم تک رقمی را تجربه کند و تورم سالهای دیگر دو رقمی بوده است.