آینده ایران با بحران آب به کجا میرسد؟

به گزارش نبض بازار، هرچند تحولات تاریخی بسیاری در ایران برپایه دگردیسیهای هیدرولیکی رخ داده است، اما دوره خشکسالی ۳۰ساله اخیر (که تا سال ۱۴۱۶ استمرار خواهد داشت و حدود ۱۷ سال آن را پشت سر گذاشتهایم)، سبب بروز بزرگترین بحران تاریخی آبی در ایران شده است و شوربختانه با توجه به الگوی رفتاری چهار دهه اخیر در مدیریت منابع آبی کشور، امید برونرفت کمهزینهای از این بحران در افق پدیدار نشده است.
اقتصاد سیاسی بحران آب
بخش عمدهای از ریشههای این بحران را باید در اقتصاد سیاسی حاکم بر منابع آبی کشور طی دهههای گذشته جستوجو کرد. بر سر کار آمدن روسای دولت از حاشیه کویرهای مرکزی و شرقی کشور در ۳۵ سال اخیر و التفات این افراد به توسعه ناپایدار و نمایشی در زادگاههایشان، سبب تصویب و اجرای طرحهای شدیدا مخرب انتقال آب از زاگرس به کویر جهت تامین منابع آبی صنایع شدیدا آببر در کویر و همچنین حمایت از کشت محصولات پرآب در این مناطق بود. این طرحها که باعث کاهش شدید دبی آب رودهای خروشانی، چون کارون، کرخه، دز و سرشاخههایشان شده بود، شوربختانه پایان نپذیرفته و حتی استانهای نسبتا دور از تنش آبی در دامنه زاگرس و البرز را دچار تنش آبی بسیار جدی ساخته است.
از سوی دیگر، یکی از سویههای ایدئولوژیک حاکم بر اتمسفر اقتصاد سیاسی کشور که از ایده بسیار مخرب خودکفایی (که نفی و نادیدهانگاری بدیهیترین اصل علم اقتصاد، یعنی مزیت نسبیست) دفاع میکند، سبب شده تا اقلیم خشک ایران بدون داشتن برنامه ریاضت آبی برای مدیریت تنش سیساله، به سمت توسعه صنایع آببری همچون فولاد و سیمان شود و از سوی دیگر به تولید کالاهای کشاورزی در شرایط فعلی کشور اصرار داشته باشند.
تداوم این رویه باعث شده که سرانه مصرف آب ایرانیان (به دلیل مصارف غیرعقلانی و غیراقتصادی بخش کشاورزی) بیش از ۲ الی ۳ برابر میانگین سرانه مصرف آب در جهان باشد. آمارهای مختلف داخلی و بینالمللی از سرانه مصرف روزانه ۱۰۰ الی ۱۵۰ مترمکعب در جهان حکایت دارد، حال آنکه در ایران این سرانه از ۲۵۰ الی ۳۰۰ متر مکعب هم فراتر میرود. فقدان برنامه ملی ریاضت آبی و تغییر مکانیسمهای قیمتگذاری آب و عدم تشکیل بورس آب و پساب، در شرایطی که در ۷۲ درصد از مناطق کشور شاهد کاهش بیش از ۵۵ درصدی بارش در میانگین سالانه بودیم، سبب شده تا این بحران، شکل ژرفتری به خود بگیرد و خطرات جانبی بزرگتری نظیر فرونشست زمین را برای کشور پدید بیاورد. این مسئله باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی کشور به میزان ۵/۱ الی ۲ متر در سال به ویژه در کویر مرکزی و دشت خوزستان شده است و سطح پیزومتریک را به شدت کاهش داده است.
تبعات بحران آب در ایران
نتیجه این کاهش شدید را باید در کسری (اعلام شده رسمی) ۱۵۰ میلیارد متر مکعبی تراز تجمعی آبخوانهای زیرزمینی کشور جستوجو کنیم که سبب شده علاوه بر اتمام موجودی آبهای زیرزمینی در کشور، منابع آبهای فسیلی کشور نیز (که برداشتشان در سراسر جهان حالت ممنوعیت دارد) نیز بیش از ۸۰ درصد از موجودی خود را از دست بدهند. این در شرایطیست که به دلیل اصرار بر توسعه کشاورزی به جای محدودسازی آن، و عدم تاکید بر توسعه تکنولوژیهای مدیریت مصرف آب و آبیاری، بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور، مصروف بخش کشاورزی با ارزش افزوده بسیار ناچیز شوند. از سوی دیگر، حوزههای بزرگ آبگیر کشور نظیر دریاچه ارومیه ۹۰ درصد از سطح آب خود را طی سالیان اخیر از دست بدهند و بسیاری از دریاچههای تالابهای هزاران سالانه کشور نیز به طور کامل خشک شوند و با دست از رفتن چسبندگی خاکشان، به کانونهای داخلی تولید ریزگرد تبدیل شوند.
استمرار این وضعیت باعث شده است تا دستکم ۲۵ میلیون نفر از شهروندان ایرانی، به طور مستقیم در حوزه تنش منابع آبی قرار بگیرد و با ساعتها قطعی آب در طول شبانه روز و کیفیت پایین آن در ساعت وصل بودن، دستوپنجه نرم کنند. از سوی دیگر، حدود ۳۰ میلیون نفر از شهروندان کشور نیز در وضعیت نوار نارنجی آبی زیست میکنند که با تداوم سیاستهای فعلی در مدیریت منابع آبی، به زودی آنها نیز به جرگه جمعیت شهروندان مناطق قرمز آبی کشور میپیوندند.
چه باید کرد؟
استفاده از تجارب کشورهای موفق در این حوزه نظیر هلند، اتریش، سوئیس، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، و بکارگیری الگوی یکپارچه مدیریت منابع آبی (IWRM)، توسعه فناوریهای آبیاری، منع حفر چاه در دشتهای ممنوعه، محدودسازی حفر چاه در مناطق نارنجی، ایجاد بورس و بازار آب و پساب، توسعه زیرساختهای مدیریت پسابها (رژیم صهیونیستی ۸۵ درصد از پسابهای خود را بازگردانی دوباره به چرخه مصرف بازمیگرداند.)، اصلاح زیرساختهای فرسوده آبرسانی شهری و روستایی (که پرتی و هدررفت بسیار بزرگی دارند)، در کنار اعلام منع کشت محصولات آببر و تشویق به کشت محصولات با ارزش افزوده بیشتر و مقاوم به تنشهای آبی، میتواند کشور را در سالهای باقی مانده از این دوره خشکسالی طولانی، بیمه کند.
برای ملتی که با ایجاد کاریز و قنات و بندهای انحرافی و آبانبار، نخستین تمدن در جهان بود که به فکر مدیریت منابع آبی افتاد، بسیار ناگوار و تلخ است که تا بدین اندازه دچار بحران منابع آبی شود. در صورت عدم مدیریت منابع آبی، ممکن است که درگیری بین استانهای مختلف کشور همانند یزد و اصفهان و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و کرمان، بالا بگیرد و از سوی دیگر شاهد موج مهاجرت بزرگتر به سوی پایتخت و نوار شمالی کشور شویم که بحرانهای بزگتری از بیآبی، فرونشست زمین و تنشهای استانی ایجاد خواهد کرد.