شر ولی خر
میثم علوی یادداشتی با عنوان"شر ولی خر" نوشته و به بررسی چند اکانت فیک توییتری و تلگرامی پرداخته که قصد امتیاز گیری از بنگاه های اقتصادی را دارد.
جواد جلیلی با همین شیوه توانست در سن ۲۹ سالگی با مدرک دیپلم بدون یکروز سابقه مدیریتی در پتروشیمی ،قائم مقام اسداله غلامپور مدیر عامل وقت پتروشیمی مروارید و همزمان مدیر بازرگانی این شرکت متعلق به پترو فرهنگ شود که البته با مسجل شدن مدرک جعلی لیسانسش شش ماه بعد عزل شد ولی آنقدر علیه مدیران مربوطه در فیک نیوزهایش مطلب منتشر کرد که بعد از گذشت یک سال و نیم هنوز پرونده اش با شل کن و سفت کن کردن مدیران منتج به صدور رای زندان نشده است.
در جلسات خصوصی گفته ام نه مدرک جعلی نان برده و نه حقوقش و نه بسیاری از موضوعات دیگر باعث نشده که اینچنین با یک فرد ولنگار مبارزه کنم و علت اصلی آن است وی با آرشیو چند صد شماره تلفن افراد موثر که مطالب فیک و #جعلی خود را به آنها فوروارد میکند توانسته امنیت روانی صنعت بخصوص پتروشیمی و در ادامه فولاد را بهم بزند که در جایی که یک مدیر عامل باید به فکر فروش اوره و متانول و پلی اتیلن و دور زدن تحریم ها باشد باید هر روز درگیر این فرد باشد که به او فشار می آورد که وی را مدیر بازرگانی آن شرکت که قلب گردش هزاران هزار میلیاردی است بگمارد یا وی را برنده مناقصه ۱۰ میلیون دلاری آزمایشگاه خود کند.
این فرد قطعا در این مسیر تنها نبوده و نیست از یک سردار سرتیپ در ستاد کل و یک آقازاده و مدیر هلدینگ سابق غدیر و چند نفر دیگر در کنار خود داشته و البته به مروز زمان آنها نیز در روزهای اخیر در جلسات خصوصی از وی اعلام برائت کرده اند ولی بالاخره برای درمان این غده سرطانی و پاکسازی جریان فیک نیوز در صنعت یک نفر باید همه جانبه دست به کار میشد و بنده که دهها میلیارد از صنعت ایران کسب معاش کرده ام این تکلیف را در خود احساس نمودم.
پشت پرده و نبض بازار و ما بقی رسانه ها، شرکتها و موسساتی که مدیریت میکنم را فی ذاته برای قربه الی الله تاسیس ننمودم و یک نگاه حرفه ای به موضوع داشتم ولی هم هزاران هزار مستضعف و مجاهد را طبق عهدی که با حضرت رضا بستم در سفره خود شریک کردم و هم سوژه های عام المنفعه مثل پرونده جعلیلی را با صرف آبرو و وقت پیگیری ویژه نموده ام.
علیرغم دریوزگی های روزانه برای اتحاد با یک فرد موثر علیه بنده جعلیلی تنها توانست محمد شیخان مدیر عامل پازارگاد را همراه کند که او نیز در اقدامات بسیار واضح غیر قانونی یک شکایت از یک شهرستان دور افتاده علیه پشت پرده بر خلاف نص صریح قانون که باید شکایت در محل وقوع اتهام باشد و اینکه تنها مرجع رسیدگی به اتهامات رسانه مجوز دار دادسرای فرهنگ و رسانه است توانست برخلاف دیگر پرونده ها با کسری از زمان در بازپرسی شعبه ۱ عسلویه جلسه تشکیل دهد که ما در آن جلسه شرکت نکردیم و با ثبت لایحه منطبق بر قانون خواستار ارجاع پرونده شدیم که در یک شیطنت دیگر پرونده بهمراه حکم جلب به علت عدم حضور در عسلویه به تهران ارجاع شد و در آخرین روز سال! و بعد از پایان وقت اداری برای اولین بار در دستگاه قضا بدون حضور ضابط قضایی توسط جواد جلیلی و میلاد رباطی!!!!!! در یک روش گانگستری به بنده ابلاغ شد!
میلاد رباطی با یک ۲۰۶ جلوی اتومبیل بنده را سد کرد و جعلیلی درب را زد وحکم جلب را خواست اجرا کند! که در یک فعل و انفعالات شیمیایی! که بنده و راننده خود انجام دادیم باعث گردید رباطی دو قلوی خود را با لرزش و غلط کردم در پیاده رو رها کرده و فرار نماید و جعلیلی با ذلت از ما خواستار تماس با پلیس ۱۱۰ باشد تا موضوع از طریق دیگری پیگیری شود.
بعد از باز شدن دادسرا و اخذ دفاعیات این پرونده نیز ماننده ۲۵ پرونده دیگر تمام میشود ولی بازپرس مربوطه باید در دادسرای انتظامی قضات و حفاظت و اطلاعات قوه پاسخگوی اقدامات خود گردد و محمد شیخان نیز باید ورای پاسخگویی قضایی در شب قدر تفکر نماید که حفظ صندلی که بالاخره دیر یا زود از دست میدهد واقعا ارزش ترکیب شدن با این فرد رسوا را داشت!
پرونده مجری جریان فیک نیوز در صنعت در ۵ دستگاه نظارتی به فراخور ماموریتها در حال بررسی ویژه و عادی است و چندین بار از بازداشت ۲ ماهه تا دیگر موارد با وی برخورد شده ولی اینبار اراده آن است با رصد دقیق شبکه و تکمیل پرونده قضایی ختم رسیدگی و برخورد قاطع اعلام شود.
توان این را ندارم که موضوع شبکه قاچاق سوخت و امثالهم را حل نمایم ولی این توان را دارم که با جریان فیک نیوزی که روند مدیریت در صنعت را جهت استثمار آن مختل کرده اند مقابله نمایم؛ان شاالله تعالی
