راز بیماری پوتین و تکثیر واگنر
به گزارش نبض بازار، پوتین هر کسی که در روسیه با وی مخالفت یا انتقاد داشت را زندانی کرد، کشت یا به تبعید فرستاد، اما هم پارانوئید او در حال تشدید است هم واگنرها و پریگوژینها در حال تکثیر!
بعد از پایان کودتای ناتمام پریگوژین، فشارها بر حامیان کرملین که انتقادهایی جدی به دولت روسیه دارند، افزایش یافت. فعلا خبرها نشان از آن دارد که پوتین به دلیل بی اعتمادی اش، این توان را دارد تا حامیان خود را هم به قربانگاه بفرستد.
پوتین فاتح دونتسک را هم بازداشت کرد!
ایگور استرلکوف (گیرکین)، تحلیلگر مسائل جنگ و وزیر دفاع منوصب پوتین در منطقه دونتسک؛ همانی که به عنوان جنایتکار جنگی توسط بسیاری از دادگاهها تحت تعقیب است روز جمعه در مسکو با استناد به بند ۲، ماده ۲۸۰ قانون جزایی فدراسیون روسیه به اتهام فعالیتهای افراطی و اظهارات ملی گرایانه و در عین حال تحریک کننده بازداشت شد. ناظران میگویند اتهامش در باب اقدام علیه امنیت ملی، تنها برچسب و اتهامی است که به او وارد نیست.
حامیان کرملین زیر تیغ!
با این همه بر اساس تعریف پوتین از افراطگرایی، هر کسی در روسیه مدرن میتواند متهم باشد. در همین راستا انتقاد از دولت تا جایی قابل قبول است که وابسته به جناح راست باشید. با این حال بعد از کودتای نافرجام یوگنی پریگوژین، رئیس گروه واگنر، نگرش کرملین تغییر کرده است. دیگر جان مخالفان به اصطلاح لیبرال، چهره هایی، چون آلکسی ناوالنی زندانی و ولادیمیر کارا مورزا در خطر نیست، امروز سر بسیاری زیر تیغ است.
این وضعیت درباره ایگور استرلکوف صدق میکند؛ چهرهای که تحلیل نظامی اش به شکل هولناکی دقیق بود.
آنگونه که فارین پالسی نوشته، گیرکین از شکست روسیه در بسیج کامل نیروها یا استفاده کامل از منابع انسانی انتقاد کرد. او منتقد جدی محاصره طولانی ماریوپل بود و در این باره گفت که چنین استراتژی در درازمدت به واسطه ناکامی در پیشرفتهای راهبردی، مضر خواهد بود. این تحلیلگر نظامی همچنین توسل تاکتیکهای «گوشتکوب» را هم بهچالش کشید؛ تاکتیکهایی که به واسطه شان نظامیان روس در برایر دفاع سخت اوکراینی به حال خود رها بودند. اگر کرملین میتوانست به انتقادهایش گوش دهد، اوکراین در وضعیتی بسیار سختی قرار داشت.
شکافهایی که عریانتر شدند
طبیعتا نگاه گیرکین و چهره هایی، چون او از منظر کرملین نشان از آن دارد که آنها در سمت نادرست دولت قرار گرفته اند. این موضع گیری در حالی است که نقش ترکیبی گیرکین؛ نقشی متشکل از مشارکت در نظامی گری و تبلیغات عمومی علیه روسها در داخل و خارج از مرزها نشان از شکافی عمیق در ساختار سیاسی حاکم بر روسیه دارد.
گیرکین که زمانی یکی از حامیان اصلی جنبش بهار روسیه شد و از جدایی مناطق دونتسک و لوهانسک از اوکراین و ادغام آنها در فدراسیون روسیه حمایت میکرد، اما امروز یکی از منتقدان اصلی کرملین و سیاستهای جنگی اش است.
او پارلمان کریمه را به زور اسلحه مجبور کرد تا همه پرسی استقلال را برگزار کند؛ همه پرسی که موجب شد روسیه شبه جزیره را ضمیمه کند. گیرکین همچنین به عنوان اولین وزیر منصوب شده پوتین در دونتسک فعالانه علیه نیروهای نظامی اوکراین خدمت کرد. در همین جایگاه حادثه MH۱۷ رقم زد و دستور مستقیم شلیک به هواپیمای مسافربری را که در آن زمان بر فراز خاک اوکراین در حال پرواز بودرا صادر کرد. هواپیما سرنگون شد و ۲۹۸ نفر از مسافرانش کشته شدند. گیرکین اعلام کرده بود که ما به شما هشدار دادیم – بر فراز اسمان ما پرواز نکنید! او بعدها پس از افزایش انتقادها، نقشش در سقوط این هواپیما را انکار کرد و همه چیز را به گردن غرب انداخت، رویکردی که کرملین از ان استقبال میکند.
گیرکین در سیاست شخصی اش یک سلطنت طلب روسی و یک انحراف طلب قلمداد میشود. او غرب را تحقیر میکند و درگیر توهمات دائمی عظمت روسیه و احیای امپراتوری از دست رفته زندگی میکند. او در مصاحبهها و در رسانههای اجتماعی خود گفته که ایالات متحده در حال برنامهریزی برای نابودی کل فدراسیون روسیه است، و در بسیاری از ویدئوهایش که در حساب برایتون منتشر میکند، به تمسخر از «شریکهای محترم غربی» یاد میکند.
خودزنی به سبک تزار
ویژگیهای شخصیتی گرکین برای تصرف سرزمین هایی، چون کریمه و سیراب کردن جاه طلبیهای پوتین مناسب بود. هرچند شهرت گیرکین، علیرغم موفقیتهای اولیهاش در شرق اوکراین، در دوران تصدی اش بهعنوان یک رهبر جداییطلب به دلیل نقض حقوق بشر و اشتباه محاسباتی نظامی آسیب دید – که مورد دوم توسط حامیان جنگ روسیه طرفدار پوتین به او نسبت داده شد. او نتوانست در نبرد قلبها و ذهنها پیروز شود و در نهایت بازی را باخت.
به باور بسیاری از ناظران دیدگاههای چهره هایی، چون گیرکین که نزدیک به رهبر روسیه است این پتانسیل را داشته و دارد تا دولتی پلیسیتر تعریف کند؛ دولتی بدتر از دولت پوتین، ساختاری که در چارچوبش نئونازیها در قالب بلشویکهای ملی آزادانه سلطنت کنند و با سلطنت طلبان، کمونیستهای رادیکال، و هر افراطی رادیکال حاشیهای دیگر در روسیه زیر یک پرچم واحد فعالیت داشته باشند.
با این حال، فارغ از این که سیاستهای گیرکین شیطانی است، هوش استراتژیکش قوی است. طبیعتا پوتین با از دور خارج کردن چنین چهرههایی خود و ساختار تحت رهبری اش را در موضع ضعف قرار میدهد.
گیرکین شکستها را پذریفت و نسبت به چشم انداز روسیه در این جنگ بی طرف ماند. با این حال کرملین را در باب نیاز ارتش روسیه به ارائه آموزش و تجهیزات مناسب برای سربازان وظیفه، کمبود نیروی انسانی، کمبود هواپیماهای بدون سرنشین و تجهیزات ارتباطی مدرن و البته فساد گسترده و دائمی که ارتش روسیه را آزار میدهد، به چالش کشید.
وقتی پریگوژینها تکثیر میشوند!
در این میان گروهی از ناتران میگویند، تنها مردی که گیرکین بیشتر از ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین از او تنفر دارد، پوتین است. او از سال ۲۰۱۴ پس از اینکه مجبور شد از شرق اوکراین عقب نشینی کند و دونباس را ترک کند، از تزار متنفر اشد. گیرکین احساس میکرد کرملین به او خیانت کرده و معتقد بود که اگر حمایت بیشتری داشت ایده او از نووروسیا محقق میشد.
به همین دلیل، گیرکین فکر میکند که پوتین یک رهبر ضعیف و کاملاً بی کفایت است. این کهنه کار نظامی اخیرا مواضع تهاجمی تری نسبت به پوتین داشت. در حالی که او استدلال میکند که تزار نباید از قدرت برکنار شود، چرا که این مقوله زمینه سازفروپاشی کامل روسیه میشود، باورش این است که روسیه شش سال دیگر دوام پیدا نمیکند چرا احمقی، چون پوتین رهبرش است.
پارانوئید پوتین حادتر شد
هراس نخبگان روس از سرنوشت سرآشپز شورشی؛ پوتین بازوهای رهبر واگنر را قطع خواهد کرد؟
گیرکین تنها شخصیت راست روسیه نیست که هدف قرار گرفته است. ااخیرا یک پرونده اداری علیه ولادیمیر کواچکوف، یکی از نزدیکان گیرکین تعریف شده و در جریان اعتراض به دستگیری گیرکین، پاول گوبارف، رئیس رسمی باشگاه میهن پرستان خشمگین نیز بازداشت شد.
به همین دلیل بسیاری میگویند سرانجام، تبر بر سر حامیان جنگ که صاحبان قدرت را نقد کردند فرود آمد. بخشی از این تحولات را میتوان ماحصل شورش پریگوژین دانست.
پس از رویدادهای اواخر ژوئن، بیماری پارانوئید پوتین حادتر شد. به همین دلیل هر انتقادی، صرف نظر از اینکه چقدر واقعی و سازنده باشد، به عنوان مقدمهای برای کودتا یا شورش دیگر تلقی میشود، هر گونه اختلاف نظر به عنوان تهدیدی مستقیم تلقی میشود. وضعیت به اندازهای پریشان است که ژنرال هراس دارند تا از وضعیت نامناسبشان در میدان جنگ شکوه کنند.
پایان پوتین!؟
اما یکی دیگر از دلایلی که موجب شده تا منتقدان در نطفه خفه شوند امنیتی بودن ساختار دولتی است. روسیه از اپوزیسیون لیبرال تهی شده است. پوتین هر کسی که مخالفت یا انتقاد داشت را زندانی کرد، کشت یا به تبعید فرستاد.
به باور ناظران، این بدان معناست که منتقدان طرفدار جنگ پوتین در معرض خطر هستند. چرا دستگاه ظلم حاکم نیاز به تغذیه دارد و یک دولت امنیتی که عملکرد ضعیفی در برابر ساختاراطلاعاتی اوکراین داشته باشد باید به دنبال پیروزیهای آسان بگردد.
از همین رو یکی از سناریوهای احتمالی افزایش فشارهای امنیتی استبه همین دلیل گروهی میگویند شاید روسیه تبدیل به کره شمالی بعدی شود. برخی دیگر باور متفاوتی دارند و میگویند با بازداشت ژنرالهای خوب و فضا دادن به افراط گرایان شکست در اوکراین حتمی است. بازداشت گیرکین نشان میدهد که پوتین دیگر کنترل اوضاع را در دست ندارد. افسر پیشین KGB به آرامی تسلیم پارانویا شده است.