آنگلا مرکل اولین زن صدراعظم آلمان
آنگِلا مِرکِل (به آلمانی: Angela Merkel) با نام تولد آنگِلا دوروتِئا کاسنِر (به آلمانی: Angela Dorothea Kasner) (زادهٔ ۱۷ ژوئیهٔ ۱۹۵۴) از سال ۲۰۰۵ هشتمین صدراعظم آلمان بود و در این مدت، قدرتمندترین زن جهان نیز خوانده شدهاست.
به گزارش نبض بازار به نقل از پول نیوز یادداشتی از دکتر شهریار بیان دکترای روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
آنگلا مرکل دختر یک کشیش مسیحی از آلمان شرقی که تا سن ۳۵ سالگی به عرصه سیاست وارد نشده بود، ولی بلافاصله بعد از ورود به سرعت پلههای ترقی را طی کرد و با توجه به خصوصیات شخصیتی که داشتند رشد چشمگیری در عرصه سیاسی شدند تا در نهایت با ۱۶ سال صدراعظمی آلمان را از یک کشور درجه دوم اقتصادی به کشور درجه یک اقتصادی تبدیل کرد.
وی با شیوه مدیریتی که داشت، توانست رهبری اتحادیه اروپا را به دست بگیرد و در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیز بدرخشد و لقب قویترین زن در جهان سیاست را به خود اختصاص دهد و همچنین میتوان لقب قویترین زن در مدیریت بحران داد که با روی کار آمدن بر عرصه قدرت با بحرانهای زیادی مواجه شدند. همینطور اولین زن صدراعظم آلمان است.
آنگلا مرکل در طول مدیریت خود بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشتند و یکی از آنها بحرانها، بحران بازسازی آلمان، پس از اتحاد آلمان شرقی و غربی بود. بحران دیگر در سال ۲۰۰۵ و دیگری رهبری اروپایی و همینطور بحران اقتصادی آلمان و اروپا یکی دیگر از اقدامات و عملکرد ایشان بوده است.
در نهایت مرکل درباره هجوم مهاجران و پناهجویان به مرزهای آلمان، که به درستی مدیریت کردند و با نبستن مرزها به روی مهاجران و پناهجویان، در جهت جذب این گروه در آلمان و سپس در اروپا و استفاده از استعداد این افراد در جهت توسعه آلمان و اروپا را فراهم نمود.
آنگلا مرکل دارای خصوصیات بسیاری است از جمله میتوان به چند مورد آن اشاره کرد اول توانایی سازگاری او با شرایط سخت و دشوار در عالم سیاست، که ابتدا توانست به عنوان معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار برلین خوش بدرخشید و در آن فضای بسیار مردانه سیاسی به در وزارتخانه آن دست یابد و مدیریت وزارتخانه را به دست بگیرد.
دومین خصوصیات آنگلا مرکل پراگماتیست و همچنین نتیجه گرا بودن وی است تا جایی که توانسته در میان رسانهها کمتر ظاهر شده و از شومن بودن پرهیز کردند و برخلاف دیگر رهبران یک پوپولیست نبود.
خصوصیات دیگر آنگلا مرکل قاعده قدرت و قواعد بازی در روابط قدرت را به خوبی میشناختند و به همین دلیل توانست پلههای ترقی کسب قدرت و حفظ آن را طی نمایید و حفظ کند.
چهارمین خصوصیت آنگلا مرکل از آنجایی که شخصیت پراگماتیسم و عملگرایی داشتند هیچگاه اسیر احساسات و تحریک هیجانات کاذب نبودند به عنوان نمونه اسیر احساسات شخصی نمیشدند برای نمونه هنگامی که ترامپ از دست دادن به وی امتناع کرد و اسیر جنجال سازیهای ترامپ نشدند.
پنجم به شایستهسالاری بسیار اعتقاد داشت همه در کابینه خود از افراد شایسته احزاب رقیب استفاده کردند. مثلاً بعد از فاجعه فوکوشیما در ژاپن، تغییر جهت دادند و نظر حزب رقیب یعنی حزب سبزها را پذیرفتند و استفاده از انرژی اتمی در آلمان را منتفی اعلام کردند.
نگرش وی به عالم سیاست بر گرفته از رشته تحصیلی شان میباشد و با این نگرش به پدیدهها ازلی و ابدی نمیاندیشیدند شکست را پایان کار نمیدیدند و معتقد بودند هر شکستی میتوان جبران کرد و این نگرش کلیدی در تعلیم و تربیت آلمان بعد از دو جنگ جهانی بود که به بازسازی کشور کمک شایانی کرد.
آنگلا مرکل به خوبی از قوانین فیزیک و کاربرد آن در عالم سیاست استفاده کرد مثلا قانون نسبیت در تقسیم و بازسازی سیاسی و کنترل حداکثری و در نهایت انعطاف در اتخاذ تصمیمات سخت سیاسی و اقتصادی.
مرکل خوب میدانست که با جزم اندیشی و مطلق گرایی چیزی جزء فول قدرت نیست. وی صدر العظمی را در اوج قدرت رها کرد در عمل پایبندی خود را به نسبت گرایش گرایی نشان داد.
وی میدانست که مردم آلمان به دنبال رفاه آرامش میباشد و با ایجاد ثبات نسبی توانست بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر گذارد و پلی باشد برای پیوند میان شرق و غرب و اعتدال را برگزید.
مرکل پس از واگذاری قدرت به عرصه دانشگاه بازگشت و از نخبه ابزاری به یک نخبه فکری تغییر نقش داد و در انتقال تجربیات به نسل آینده نیز بسیار موفق خواهد بود.
نبض بازار
وی با شیوه مدیریتی که داشت، توانست رهبری اتحادیه اروپا را به دست بگیرد و در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیز بدرخشد و لقب قویترین زن در جهان سیاست را به خود اختصاص دهد و همچنین میتوان لقب قویترین زن در مدیریت بحران داد که با روی کار آمدن بر عرصه قدرت با بحرانهای زیادی مواجه شدند. همینطور اولین زن صدراعظم آلمان است.
آنگلا مرکل در طول مدیریت خود بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشتند و یکی از آنها بحرانها، بحران بازسازی آلمان، پس از اتحاد آلمان شرقی و غربی بود. بحران دیگر در سال ۲۰۰۵ و دیگری رهبری اروپایی و همینطور بحران اقتصادی آلمان و اروپا یکی دیگر از اقدامات و عملکرد ایشان بوده است.
در نهایت مرکل درباره هجوم مهاجران و پناهجویان به مرزهای آلمان، که به درستی مدیریت کردند و با نبستن مرزها به روی مهاجران و پناهجویان، در جهت جذب این گروه در آلمان و سپس در اروپا و استفاده از استعداد این افراد در جهت توسعه آلمان و اروپا را فراهم نمود.
آنگلا مرکل دارای خصوصیات بسیاری است از جمله میتوان به چند مورد آن اشاره کرد اول توانایی سازگاری او با شرایط سخت و دشوار در عالم سیاست، که ابتدا توانست به عنوان معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار برلین خوش بدرخشید و در آن فضای بسیار مردانه سیاسی به در وزارتخانه آن دست یابد و مدیریت وزارتخانه را به دست بگیرد.
دومین خصوصیات آنگلا مرکل پراگماتیست و همچنین نتیجه گرا بودن وی است تا جایی که توانسته در میان رسانهها کمتر ظاهر شده و از شومن بودن پرهیز کردند و برخلاف دیگر رهبران یک پوپولیست نبود.
خصوصیات دیگر آنگلا مرکل قاعده قدرت و قواعد بازی در روابط قدرت را به خوبی میشناختند و به همین دلیل توانست پلههای ترقی کسب قدرت و حفظ آن را طی نمایید و حفظ کند.
چهارمین خصوصیت آنگلا مرکل از آنجایی که شخصیت پراگماتیسم و عملگرایی داشتند هیچگاه اسیر احساسات و تحریک هیجانات کاذب نبودند به عنوان نمونه اسیر احساسات شخصی نمیشدند برای نمونه هنگامی که ترامپ از دست دادن به وی امتناع کرد و اسیر جنجال سازیهای ترامپ نشدند.
پنجم به شایستهسالاری بسیار اعتقاد داشت همه در کابینه خود از افراد شایسته احزاب رقیب استفاده کردند. مثلاً بعد از فاجعه فوکوشیما در ژاپن، تغییر جهت دادند و نظر حزب رقیب یعنی حزب سبزها را پذیرفتند و استفاده از انرژی اتمی در آلمان را منتفی اعلام کردند.
نگرش وی به عالم سیاست بر گرفته از رشته تحصیلی شان میباشد و با این نگرش به پدیدهها ازلی و ابدی نمیاندیشیدند شکست را پایان کار نمیدیدند و معتقد بودند هر شکستی میتوان جبران کرد و این نگرش کلیدی در تعلیم و تربیت آلمان بعد از دو جنگ جهانی بود که به بازسازی کشور کمک شایانی کرد.
آنگلا مرکل به خوبی از قوانین فیزیک و کاربرد آن در عالم سیاست استفاده کرد مثلا قانون نسبیت در تقسیم و بازسازی سیاسی و کنترل حداکثری و در نهایت انعطاف در اتخاذ تصمیمات سخت سیاسی و اقتصادی.
مرکل خوب میدانست که با جزم اندیشی و مطلق گرایی چیزی جزء فول قدرت نیست. وی صدر العظمی را در اوج قدرت رها کرد در عمل پایبندی خود را به نسبت گرایش گرایی نشان داد.
وی میدانست که مردم آلمان به دنبال رفاه آرامش میباشد و با ایجاد ثبات نسبی توانست بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر گذارد و پلی باشد برای پیوند میان شرق و غرب و اعتدال را برگزید.
مرکل پس از واگذاری قدرت به عرصه دانشگاه بازگشت و از نخبه ابزاری به یک نخبه فکری تغییر نقش داد و در انتقال تجربیات به نسل آینده نیز بسیار موفق خواهد بود.
نبض بازار