تحریمها مانع همکاری بانکی شده است/ سیستم بانکی از بنیان باید تغییر کند/نرخ سود بالا واقعیت اقتصاد ایران است/ مردم نباید دچار بازی پانزی شوند
استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه نورث ایسترن آمریکا اظهار داشت: ساختار اقتصاد ایران باید اصلاح شود و اصلاح سیستم بانکی بخشی بسیار مهم از این تغییر است. باید بانک مرکزی مستقل شود، برای خرید و فروش ارز یک بورس ایجاد شود و دولت از کنترل نرخ ارز دست بردارد و بانکها باید بصورت واقعی خصوصی شوند.
یکی از چالش های اقتصاد ایران عملکرد و ساختار سیستم بانکی کشور است که نیازمند اصلاحات اساسی است. کامران دادخواه معتقد است که اصلاحات سیستم بانکی میتواند مشکل نرخ بهره ی بالا را نیز خود به خود حل کند. وی همچنین هدف اصلی بانک مرکزی ایران را پایین آوردن تورم تا دو درصد میداند.
در ادامه مشروح گفتوگوی کامران دادخواه با ایلنا را میخوانید:
سیستم بانکی ایران باید از بنیاد تغییر کند
یکی از موضوعات مهم در دوران پسابرجام نحوه و اندازه همکاری بانکهای بین المللی با سیستم بانکی ایران بود که در این دوران ممکن نشد، به باور شما این عدم همکاری ریشه در معایب سیستم بانکی ایران دارد یا تحریم بین المللی؟
بی گمان عامل اصلی در عدم همکاری بانکهای بین المللی با سیستم بانکی ایران ناشی از تحریمها است. این بانکها نمیخواستند و نمیخواهند که خود را به درد سر بیندازند. بانکهای بین المللی به هم دیگر و به سیستمهای رابط مانند سوئیفت وابستهاند. اگر ارتباط با سیستم بانکی ایران آنها را در مقابل آمریکا یا اتحادیه اروپا قرار دهد، زیان بسیاری متوجه آنها خواهد شد.
بنابراین خیلی زود خود را از رابطه با ایران کنار میکشند. البته این را هم بیفزاییم که سیستم بانکی ایران دارای معایب بسیاری است. اگر ایران میخواهد که اقتصادی زنده و امروزی داشته باشد سیستم بانکی ایران باید از بنیاد تغییر کند و بر پایه بانک داری مدرن قرار گیرد.
یکی از مشکلات سیستم بانکی نرخهای بهره بالا است، با وجود تصویب قانون بانکداری بدون ربا شاهده نرخ هایی هستیم که با کشورهای غیر اسلامی هم قابل مقایسه نیست.نظر خود را در این مورد بفرمایید؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید معنا و طبیعت بهره را روشن کنیم. بهره یا بهره اسمی، از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛ نرخ تورم مورد انتظار (پیش بینی) و بهره واقعی یعنی بازدهی که میتوان از سرمایه گذاری انتظار داشت. بهره واقعی شامل هزینه قبول ریسک برای وام دهنده نیز میباشد.
برای مثال؛ نرخ بهره اوراق قرضه دولتی پایین تر از نرخ بهره واقعی قرضه شرکتها و یا وام گیران برای خرید خانه است. علت این امر آن است که دولت نمیتواند اعلام ورشکستگی کند. بخش کوچکی از بهره واقعی شامل هزینه اداری و ثبت میباشد.
برای روشن شدن لزوم افزودن نرخ تورم به بهره واقعی فرض کنید کسی صد تومان به دیگری وام میدهد و یک سال بعد پول خود را پس میگیرد. اگر در این فاصله قیمتها ده درصد افزایش یافته باشند، پولی که پس میگیرد کمتر از ۹۱ (نود و یک) تومان است. به عبارت دیگر به دلیل تورم، باید یکصد و ده تومان بگیرد تا همان قدرت خریدی را که وام داده پس بگیرد.
با توجه به نرخ تورم بالا وعدم اطمینان به آینده و ریسک بالای سرمایه گذاری و وام دادن در ایران، این نرخهای بالا جای تعجبی ندارد. بد نیست بگوییم که بهره یک واقعیت اقتصادی دنیای مدرن است. یاد دارم که پیش از انقلاب کسانی که وام میدادند و در عین حال میخواستند وانمود کنند که رباخوار نیستند یک کلاه شرعی درست کرده بودند. آنها در کشوهای میزشان تعداد زیادی قوطی کبریت داشتند. وقتی وام گیرنده بهره را به آنها میداد در مقابل یک قوطی کبریت میگرفت، یعنی پولی که پرداخت شده بود برای خرید کبریت بود.
نرخ های بالای سود به ورشکستگیهای بنگاهها منجر میشود
این نرخ های بالای بانکی چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
همان گونه که عرض کردم, دلیل بالا بودن این نرخ ها، تورم بالا و عدم اطمینان و ریسک در اقتصاد ایران است. بنابراین نرخ های بالای سود برای سپردههای بانکی واقعیت اقتصاد ایران است، اما این وضعیت بسیار اسفناک است.
از یک سو به ورشکستگیهای بسیاری از بنگاهها منجر خواهد شد و از سوی دیگر امکان رشد واقعی و بلند مدت را از اقتصاد ایران سلب میکند.
سودهای بالا رکود را تشدید کردهاند
با این وجود سودهای بالا در تعمیق رکود نقش کانونی دارند؟
بی گمان این سودهای بالا رکود را تشدید کردهاند، اما این سودها دلیل اصلی رکود اقتصاد ایران نیستند و پایین آوردن آنها مشکل را حل نخواهد کرد. مساله اصلی ساختار اقتصاد ایران است که باید تغییر کند.
افزون بر آن اقتصاد ایران باید به اقتصاد جهانی بپیوندد. وقتی تورم کنترل شود و سیستم بانکی مدرن و درست جایگزین سیستم فعلی شود، خود به خود این نرخ ها پایین خواهند آمد و کمک بزرگی به توسعه و رشد اقتصادی خواهند کرد.
استفاده دولت از منابع بانکی به زیان کشور است
در سالهای اخیر شاهد اتکای دولت به منابع بانکی بودیم آیا این مساله موجب مشکلات پولی و مالی نمی شود؟
استفاده دولت از منابع بانکی در یک حدی معقول است. ولی اگر از این حد بگذرد یکی از زیانبارترین کارهای دولت است. یک شرط استقلال بانک مرکزی محدودیت میزان وام گیری دولت از بانک مرکزی است.
وقتی دولت از بانک مرکزی وام میگیرد در واقع پول منتشر کرده است و نقدینگی را افزایش داده است. چون بدهی دولت به بانک مرکزی یکی از عوامل اصلی پایه پولی است، حجم پول هم برابر پایه پولی ضربدر ضریب پولی است.
از سوی دیگر اگر دولت از بانکهای دیگر وام بگیرد، در واقع با سرمایه گذاران و مصرف کنندگان به رقابت بر خواسته و امکان سرمایه گذاری و مصرف آنها را محدود کرده است.
شروط استقلال کامل بانک مرکزی
به استقلال بانک مرکزی اشاره کردید، استقلال بانک مرکزی در اجرای سیاستها چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
استقلال کامل بانک مرکزی یکی از مهمترین عوامل بنیادی و اصلی برای بازسازی و اصلاح اقتصاد ایران است. بدون این استقلال ساختار اقتصاد ایران بیمار و ناکارآمد خواهد بود.
استقلال بانک مرکزی مستلزم چهار شرط است؛
نخست آنکه رییس بانک و هیات مدیره آن باید توسط رییس جمهور و با موافقت مجلس برای مدتی معین مثلا پنج سال منصوب گردند. نه رییس جمهور و نه قوه مقننه حق برکناری آنها را در این مدت ندارند.
دوم؛ رییس و هیات مدیره بانک در تصمیم گیریهای خود مستقل هستند و نیازی به اجازه از دیگران برای تصویب تصمیمهای خود ندارند.
سوم؛ هدفهای بانک مرکزی باید محدود باشد. هر چه هدفها محدودتر باشند بانک مرکزی مستقلتر است. برای مثال بانک مرکزی اتحادیه اروپا تنها یک هدف دارد و آن کنترل تورم است. در حالیکه فدرال رزرو آمریکا هدفهای متعادل نگهداشتن قیمتها، حد اکثر ساختن اشتغال و معقول نگهداشتن نرخ بهره بلند مدت را دارد.
بنابراین بانک مرکزی اتحادیه اروپا مستقلتر از فدرال رزرو آمریکاست. از نظر من، بانک مرکزی ایران باید هدف کنترل تورم در حد دو در صد را داشته باشد و اجازه ندهد که تورم بیش از یک دهم درصد از این میزان بیشتر یا کمتر باشد.
آخرین شرط استقلال بانک مرکزی محدودیت امکان وام گیری دولت از بانک مرکزی است.
نظر خود را در مورد موسسات مالی که بدون در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند کفایت سرمایه فعالیت میکنند را بفرمایید و اینکه آیا دولت وظیفه پرداخت بدهی آنها را دارد؟
چنانکه پیش از این گفتم، سیستم بانکی و پولی شریان اقتصاد است. مقررات و شرایط عملکرد سیستم باید طوری باشد که مردم و شرکتها چه در داخل و چه در خارج از کشور به سیستم بانکی اطمینان صد در صد داشته باشند
دولت باید از یک سو سخت گیرانه از عملکرد چنین شرکتهایی جلوگیری کند و از سوی دیگر مردم را آگاه کرده و هشدار دهد که اگر کسی میگوید، من در مدت کوتاهی سرمایه شما را دو برابر میکنم، حتما کلاه بردار است. این جور کار ها در کشورهای دیگر هم انجام میشود ولی دولت مسوول حفظ امنیت از جمله امنیت سرمایه و دارایی مردم است. اما اگر علیرغم مقررات و آگاهی دادن دولت، مردم پول خود را به این شرکتها دادند دولت مسولیتی ندارد.
پیشنهاد شما برای اصلاح سیستم بانکی چیست؟
همانطور که پیش از این عرض کردم؛ ساختار اقتصاد ایران باید اصلاح شود و اصلاح سیستم بانکی بخشی بسیار مهم از این تغییر است. در اینجا فرصت شرح جزییات این اصلاحها و تغییرات نیست. اما به طور خلاصه باید بانک مرکزی مستقل شود، برای خرید و فروش ارز یک بورس ایجاد شود و دولت از کنترل نرخ ارز دست بردارد، بانکها باید بصورت واقعی خصوصی شوند، دولت باید در حد معینی سپردههای مردم در بانکها را تضمین کند و از سوی دیگر به مردم اعلام کند که اختیار پولشان را دارند ولی اگر آن را در موسسات مالی بدون مجوز سپرده بگذارند, خود مسئول عواقب آن هستند. بطور کلی باید به مردم هشدار داد که دچار بازی پانزی نشوند.