انتقاد شدید مدیر صداوسیما به جمیله علم الهدی!
ضمن احترام به دوستان روزنامهی همشهری، با این اغراقها و گزافگوییها و قطبیسازیها مخالفم و این ادبیات و برخی مطالب مشابه این روزها را برای سرکار خانم دکتر علمالهدی هم مفید نمیدانم. لذا ضمن بیان نقدهایی یک توصیه برای ایشان دارم.
به نظرم خواندن این نقدها برای خانم دکتر مفیدتر از آن ستایشها و تحسینها است.
همانطور که خانم دکتر علمالهدی در مصاحبهی نیوزویک چند بار تصریح و تأکید کردهاند، ایشان تا قبل از انتخاب همسرشان به ریاست جمهوری هیچ فعالیت سیاسی نداشتهاند و اصلأ شخصیت سیاسی نبودهاند. این اذعان صادقانه و متواضعانه بسیار ارزشمند است. عرصهی سیاست، عرصهی بسیار پیچیدهای است و برای افرادی که هیچ تجربهای در آن ندارند میتواند بسیار پرمخاطره و دارای تبعات ناگوار باشد.
نقد وضعیت زنان در جوامع غربی توسط خانم دکتر در مصاحبه با رسانههای غربی طبعا ارزشمند است. اما ایشان در این مصاحبه چند جمله گفتهاند که مناسب نبود و بعضاً حاشیهساز شد. اول اینکه گفتهاند: « در ایران مردان ترجیح می دهند از زنان خود نخواهند که کار کنند و پول در بیاورند.»
اولا مشخص نیست منبع و مستند چنین ادعا چیست. ثانیاً چه لزومی داشته ایشان به عنوان یک زن از طرف مردان ایران نظری اعلام نمایند. ثالثاً مگر همهی مردان ایرانی از یک طبقه و گروه و طیف هستند؟ واقعیت این است که میلیونها زن ایرانی در روستاها و شهرها ناچارند برای کمک به تامین هزینههای زندگی کار کنند و لذا مانند برخی طبقات دیگر نمیتوانند براساس حق انتخاب و ترجیح شخصی خود یا همسرشان عمل کنند. رابعاً برخی زنان - که احتمالا خود خانم دکتر هم از همین دسته هستند - با تصمیم و ارادهی شخصی تحصیلات عالیه داشتهاند و در جامعه مشغول به کار شده اند.
طبعأ همسر آنها هم ممکن است در این زمینه حمایت و همراهی کرده باشد. اما این به معنی انتظار مالی از کار همسر نیست. خامسا تاکید بر اهمیت نقش مادری و همسری نباید با تحقیر و تخفیف کار کردن زنان انجام شود. همانطور که رهبر فرزانهی انقلاب فرمودند «خانهداری به معنی خانهنشینی نیست».
لذا به دلایل فوق به نظرم بیان جملهی فوقالذکر نامطلوب و حتی نقض غرض محسوب میشود و یک زن سیاستمدار آن را بیان نمیکرد. جملهی عجیب دیگری که خانم دکتر علمالهدی در این مصاحبه بیان کردهاند این است که «زنان ایران بر خلاف زنان غرب برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه نکردند زیرا از این حقوق برخوردار بودهاند». این جمله ضمن اینکه بیانگر ناآشنایی ایشان با حوزهی تخصصی مطالعات زنان و تاریخ مبارزات و مطالبات حقوق زنان در ایران است، زاویهی دید زنی را تداعی میکند که انگار خود از همهی حقوق و مواهب برخوردار بوده و از اوضاع و احوال زنان محروم و مظلوم و ستم دیده در جامعه خبر ندارد.
شاید خانم دکتر علمالهدی اینگونه نباشند و از ظلمها به زنان در برخی عرصهها آگاه باشند، ولی بیان این جمله متاسفانه چنین تداعی ایجاد میکند که باز ناشی از همان فقدان مهارت و تجربه در کنشگری سیاسی است.
این جملهی اخیر خانم دکتر حتی با دیدگاه رهبر معظم انقلاب دربارهی لزوم پیگیری حقوق زنان هم در تعارض است. آیتالله خامنهای در در دیدار جمعی از بانوان میفرمایند: «حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جوامع اسلامی و در جامعهی ما حتماً باید انجام گیرد منتها بر مبنای اسلامی و با هدف اسلامی. یک عده نگویند که: این چه نهضتی است، این چه حرکتی است؛ مگر زن در جامعهی ما چه کم دارد؟ متأسفانه ممکن است بعضی اینگونه فکر کنند. این ظاهربینی است. زن در همه جوامع از جمله در جامعه ما گرفتار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود
اما این کمبود، کمبود آزادی به معنای بیبندوباری نیست؛ این کمبود، کمبود میدانها و فرصتها برای علم و معرفت و تربیت و اخلاق و پیشرفت و شکوفایی استعدادهاست. این را باید تأمین و جستجو کرد. این همان چیزی است که اسلام بر روی آن تکیه کرده است.» (بیانات، ۳۰ مهر ۱۳۷۶)
یک موضوع حاشیهساز دیگر نقش ایشان در برگزاری همایشی پرهزینه با عنوان «زنان تأثیرگذار» بود که صرفنظر از کیفیت، شیوهی برگزاری و مدعوین اساساً نام آن غلط بود زیرا این پیشفرض نادرست را القا میکرد که گویی فقط گروه خاصی از زنان «تأثیرگذار» هستند، در حالی که یک مادر، یک همسر، یک زن کارگر، یک زن کشاورز و یک زن معلم هم میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند.
بر این اساس به عنوان یک برادر خیرخواه توصیهی شخصیام به سرکار خانم دکتر علمالهدی این است که در همان عرصهی تخصصی و بسیار با اهمیتی که سالها در آن درخشیدهاند، یعنی فلسفه تعلیم و تربیت، به خدمات ارزندهی آموزشی و پژوهشی مشغول باشند و از ورود به عرصهی پرمخاطرهی سیاست پرهیز کنند چرا که هر خطا و لغزشی در این عرصه، غیر از هزینههایی که برای خود ایشان به همراه دارد، میتواند به تصویر رئیس جمهور محترم و دولت هم لطمه بزند