صادق زیباکلام دچار سانحه شدید شد+بیوگرافی صادق زیبا کلام و همسرش
به گزارش نبض بازار، حسین دهباشی مستندساز معروف در توئیتر خود نوشت:
متأسفانه حادثهای برای جناب آقای دکتر زیباکلام اتفاق افتاده و ایشان به شدت آسیب دیدهاند. برایشان دعای خیر و بهترینها را آرزو کنیم.
بیوگرافی صادق زیبا کلام و همسرش + زندگی شخصی
صادق زیبا کلام متولد ۲۲ خرداد ۱۳۲۷ در تهران، استاد دانشگاه است
فارغ التحصیل لیسانس شیمی در دانشگاه هادرسفیلد و فوق لیسانس و دکتری علوم سیاسی برادفورد انگلستان میباشد و حالا سخنران و استاد دانشگاه است
خانواده
در کوچه دعانویس محله آب منگول در جنوب خیابان ری تهران به دنیا آمد، پدرش مغازه دار و بعدها وارد کننده قطعات خودرو و از طرفداران دکتر محمد مصدق بود
صادق، دو خواهر و یک برادر بنام سعید دارد.
از ایران تا انگلستان
بعد از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۴۵ با اینکه در کنکور دانشگاه تهران قبول شد، اما با اصرار پدر برای دور ماندن از فضای سیاسی تهران، برای ادامه تحصیل به اتریش رفت
پدرش که وارد کننده قطعات خودرو بود از صادق میخواهد تحصیلات خود را در کشور انگلستان ادامه دهد تا برای ارسال قطعات از آن کشور به او کمک کند.
دستگیری و بعد از انقلاب
در زمان حضور در انگلستان بعد از مدتی پدرش فوت کرد و صادق وارد سیاست شد و برای زندانیان سیاسی ایران، از انگلستان پول جمع میکرد.
برای همین در سال ۵۳ وقتی وارد ایران شد توسط ساواک دو سال زندانی شد و بعدها اجازه خروج از کشور نیافت، اما بعنوان مربی به استخدام دانشکده فنی دانشگاه تهران درآمد
در سال ۱۳۶۳ بعد از انقلاب دوباره برای ادامه تحصیلات به انگلستان بازگشت
در کمیته صلح کردستان!
بعد از انقلاب سال ۵۸ ابراهیم یزدی زیبا کلام را برای مذاکرات کردستان به دفتر نخست وزیر معرفی کرد، اما بعدها به اتهام جاسوسی برای دموکراتها باعث متوقف شدن مذاکره با حزب دموکرات کردستان شد
شهرت
زیباکلام در سالهای اخیر با نقدهای متفاوت و خارج از خط قرمز سیاست جمهوری اسلامی سرزبانها افتاد، او طرفدار اصلاح طلبان است.
عاشق فریده دختر همسایه
نخستین بار عاشق فریده دختر همسایشان شد، اما این عشق یک طرفه به سرانجام نرسید و فرید ازدواج کرد و بعد از بچه دار شدن طلاق گرفت …
ازدواج + فرزندان
صادق زیباکلام سالهاست ازدواج کرده و متاهل میباشد
دو دختر بنامهای مریم و سارا دارد، جالب است بدانید سارا زیباکلام با پسر احمد توکلی، بنام زهیر توکلی در روزنامه همشهری باهم آشنا و ازدواج کردند
صادق زیبا کلام و احمد توکلی دونفر با دیدگاههای متقابل میباشند
سرطان
صادق زیبا کلام مدتی درگیر بیماری سرطان بود، میگوید دردهای بعد از عمل جراحی مربوط به سرطانی که پیدا کرده بودم، دردناکترین تجربه زندگی ام بود
هیچکس با من همفکر نیست
در خانواده هیچکس با من همفکر نیست، نه دامادهایم، نه دخترهایم، نه همسرف نه دو خواهر که عاشقشان هستم نه برادرم سعید و نه مادر هیچکس با من نیست
رد نشدن از روی پرچم اسرائیل
زیباکلام در سال ۹۵ در ورودی دانشگاه آزاد مشهد که پرچم اسرائیل و آمریکا بر روی زمین حک شده بود حاضر نشد از روی آنها رد شود و گفت پرچم هر کشوری هویت و نماد ملت آن کشور است
کتابها و اخراج
زیباکلام تاکنون بیش از ۲۰ جلد کتاب تالیف کرده است، این استاد دانشگاه در اسفند ماه ۹۶ بعد از روی کار آمدن فرهاد رهبر از استادی دانشگاه آزاد اخراج شد
افشاگری علیه مهران مدیری
زیباکلام در سال ۹۵ با حمله به مهران مدیری و برنامه دورهمی گفت:
او جرات ندارد از اصولگرای دسته سوم، چهارم یا حتی پنجم کوچکترین اسائه ادبی کند، ولی به خودش اجازه میدهد به دکتر محمد جواد ظریف اینگونه انتقاد کند
اینگونه اهانت کردن، نشان میدهد که او چقدر آدم فرصت طلبی است. چقدر نان به نرخ روز خور است و چقدر دارد سرمایه گذاری سیاسی میکند
صادق زیباکلام در یادداشتی در باره خود و احمد توکلی نوشت:
دکتر احمد توکلی کلا از پاکترین و صادقترین شخصیتهای سیاسی میباشد. زندگیاش را از نزدیک میشناسم و ذرهای در آن از بیماری رانتخواریهای رایج در بسیاری از شخصیتهای دیگر نظام به چشم نمیخورد. برای هیچیک از هفت فرزندش (پنج پسر و دو دختر) کوچکترین گامی برای استخدام برنداشت هیچ کمکی به آنها ننمود که پست یا سمَتی در دستگاههای دولتی پیداکنند.
فیالواقع تمامیشان شغلهای غیردولتی دارند. اما شهادت میدهم که مثقالی ثروت شبههناک وارد زندگیاش نشده فیالواقع خانه و زندگیاش بسیار ساده است.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:
خیلیها به من طعنه میزنند که ماها همه دستمان در یک کاسه است و اشاره میکنند به ازدواج دختر من و پسر توکلی در حالی که همانطور که گفتم روح ما هم خبر نداشت که فرزندانمان در محل کارشان خاطرخواه همدیگر شدهاند.
من آقای دکتر احمد توکلی را از سال ۱۳۵۳ یعنی ۴۵سال است که میشناسم. سال ۵۳ با ایشان در زندان قصر آشنا شدم. هر دومان زندانی سیاسی بودیم و هم بند. سال ۱۳۶۷ که ایشان مسؤولیت روزنامه رسالت را داشتند. آن موقع من در جریان انجام دکترایم بودم در دانشگاه برادفورد انگلستان که برای دیدار خانواده به تهران آمده بودم. علت دیدار با ایشان هم به واسطه نگرانی و انتقاداتی بود که از اوضاع کشور داشتم. حدود ۱۵ سال بعدش دختربزرگم سارا که در دوران دکترایم در انگلستان مدرسه رفته بود به انگلیسی کاملا مسلط بود بعد از بازگشت به ایران... ترجمههای سارا دخترم مورد توجه هیات تحریریه همشهری قرار میگیرد و... از آن جا بود که سارا با زهیر توکلی پسر آقای احمد توکلی آشنا میشود.
زهیر، مسؤول صفحه جنگ و جبهه بود و به یکدیگر علاقمند میشوند. روح من و آقای دکتر توکلی هم از آشنایی و علاقه آنها به یکدیگر بی خبر بود. هر دو عزا گرفته بودند که با خانوادههایشان چگونه مساله را در میان بگذارند. دکتر توکلی از بزرگان و متکلمین اصولگرا در مجلس بود و من یکی از شناختهترین چهرههای دانشگاهی و مطبوعاتی اصلاحطلبان در روزنامههای اصلاحطلب. سارا به زهیر میگوید پدر من واقعا یک آدم لیبرال است و هیچ مخالفتی با انتخاب من برای ازدواج با خانواده توکلی نخواهد کرد. همین طور هم شد و موضع دکتر توکلی هم همینگونه بود ...