کد خبر: ۱۴۸۷۹۴
۲۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۱

برنده اصلی توافق ایران و عربستان کدام کشور است؟

در توافق ایران و عربستان، ظاهر ماجرا برنده متفاوتی از پشت پرده آن دارد.
برنده اصلی توافق ایران و عربستان کدام کشور است؟

به گزارش نبض بازار، در توافق ایران و عربستان ابتدا این کشور چین است که به عنوان برنده پشت پرده ماجرا بیشترین بهره برداری را از قدرت نفوذ خود در منطقه خواهد کرد.

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی به ابعاد توافق اخیر ایران و عربستان پرداخت.

عبدی نوشت: مگر پیش‌تر عراق یا عمان این نقش واسطه‌گری را ایفا نکردند؟ پس چرا آنان موفق نشدند؟ اصلا چه نیازی به واسطه است، مگر مذاکره مستقیم چه نقصی دارد؟ ما حتی با عراق در زمان جنگ و هم پس از پذیرش قطعنامه مستقیم روابط داشتیم، پس چرا حالا باید در چارچوبی کاملا سری و با حضور کشور ثالث در شرق آسیا وارد این گفت‌وگوها شد؟

در ظاهر این توافق اول برای ایران که ما را به نحوی وارد نوعی از توافقات سیاسی مهم و نظام بین‌الملل می‌کند سود دارد.

این کار اگرچه امکاناتی برای ایران دارد، ولی محدودیت‌های خاص خود را هم دارد.
به ویژه آنکه چین ادعای به‌هم زدن نظم بین‌الملل موجود را ندارد و در این زمینه بسیار محتاط است، نمونه آن پرهیز از درگیر شدن در مساله اوکراین است. می‌توان گفت که این‌گونه توافقات به سیاست خارجی ایران نوعی نظم در کنار محدودیت را اعمال می‌کند.


دوم برای عربستان که این کشور را از حوزه نفوذ غرب و امریکا تا حدی مستغنی می‌کند.

سیاست‌های عربستان در جریان موضوع هسته‌ای ایران در اتکا به غرب و امریکا موفق نبود و نزدیکی به اسراییل هم لزوما مسائل سعودی را حل نخواهد کرد، چه بسا تشدید هم می‌کند، لذا یک گردش نسبی در سیاست خارجی آنان و نزدیکی به چین مهم بود، به ویژه آنکه بازار اصلی مصرف انرژی به چین منتقل شده است و تضمین این بازار برای فروش نفت آنها اهمیت دارد.

چین برنده اصلی توافق ایران و عربستان است

و بالاخره سوم برای چین که احتمالا برنده اصلی است که هم بازار انرژی خود را تضمین کرده و هم نفوذ دیپلماتیک خود را توسعه داده و هم رابطه دو کشور مهم منطقه را به قراردادهای آنها با چین گره زده است.


اگر از این نکات عبور کنیم، برای ما مهم‌ترین دستاورد همان ورود ایران به مرحله جدیدی از سیاست خارجی است. این مرحله جدید ما باید با تحولی داخلی داخلی در تحلیل مسائل خارجی نیز همراه باشد، زیرا تاکنون نیروهای طرفدار وضع موجود روابط و مسائل خارجی را ایدئولوژیک و غیرواقعی تحلیل و تفسیر می‌کردند، موضوعات را در قالب‌های اسلام و کفر، حق و باطل، و دوگانه‌های مشابه می‌دیدند، در حالی که واقعیت مطلقا چنین نیست.

اکنون باید منتظر باشیم تا ببینیم وضعیت یمن، سوریه، مسائل داخلی هر دو کشور تحت‌تاثیر این توافق چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

مساله اصلی باید حفظ منافع ملی کشور باشد. اگر این رویکرد را در ادامه شاهد باشیم، می‌توان گفت که این توافق امیدبخش و مفید است، در غیر این صورت چه بسا با کوچک‌ترین موانعی که مواجه شویم دوباره به جای اول برمی‌گردیم.

البته طرفداران وضع موجود باید متوجه شوند، این‌گونه نیست که به راحتی بتوان سیاست‌های موجود را در ذیل رویکردهای قبلی توجیه کرد، چنین توجیهاتی ثمربخش نخواهد بود. بنابر این به جای توجیهات غیرقابل قبول بهتر است رویکرد خود را اصلاح کنند تا راه برای اتفاقات بهتر باز شود.

به نظر می‌رسد که این واسطه دو ویژگی داشته است که قبلی‌ها ندارند. اول ویژگی قدرت در شراکت. به عبارت دیگر و به احتمال قوی این توافق فقط میان ایران و عربستان نیست، بلکه به صورت ضمنی یک توافق سه‌جانبه است که در ذیل برنامه راهبرد همکاری چین با هر دو کشور معنا دارد و بدون دو توافق دیگر که میان چین با هر کدام از دو کشور ایران و عربستان است، ضلع سوم این توافق محقق نمی‌شد.


ویژگی دوم قدرت تضمین‌کنندگی است. به عبارت دیگر برای آنکه این توافق به سرنوشت توافق ۱۳۸۰ میان ایران و عربستان دچار نشود، باید از یک ثبات و پایداری برخوردار باشد و این ثبات و پایداری باید تضمین شده باشد که احتمالا چین مرجع تضمین‌کننده مفاد است، چون قدرت آن از هر دو کشور بیشتر است و حضورش حالت تضمین‌کنندگی دارد.

در کشورهایی که سعی کردند روابط ایران و عربستان را عادی کنند هیچ کدام قدرت و هژمونی  چین را نداشت ، ضمن آنکه روسیه هر چند مدعی است در این توافق نقش داشته است اما به عنوان رقیب انرژی ایران و عربستان نمی توانست بی طرف صد در صد باشد.

برچسب ها: توافق عربستان چین
اخبار پیشنهادی