آیا سدها عامل زلزله هستند؟
به گزارش نبض بازار،به بهانه زلزله مهیبی که در ترکیه و سوریه رخ داد و بیش از هزاران زخمی و کشته بهجا گذاشت، به بررسی این تغییرات اقلیمی می پردازیم.
تردیدی نیست که با بروز یک حادثه بزرگ طبیعی توجه عموم جامعه برای مدتی بدان جلب شده و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود. این در حالیاست که چنین چیزی برای متخصصان و کارشناسانی که سالها زمان خود را برای روشن کردن ارتباط تغییرات ایجاد شده توسط بشر با تغییرات اقلیمی کردهاند، همواره یک دغدغه جدی است؛ دغدغهای که بارها و از روشهای مختلف اعلام، اما هر بار با بیتوجهی بسیاری از مردم و مسئولان مواجه شد.
متاسفانه باید گفت چنین چیزی فقط به ایران اختصاص نداشته و بسیاری از کشورهای جهان نیز به هشدارهای متخصصان بیتوجهی میکنند. هشدار در رابطه با ایجاد سدهای بزرگ که ناشی از یک تفکر سازهای افسار گسیخته است؛ نمونهای از این دست اقدامات است که آثار شگرفی بر اکوسیستم و تغییرات بزرگ اقلیمی دارد. شوربختانه مواردی از این دست در همسایگی کشورمان ترکیه هم بروز یافته و آثار و پیامدهای آن بهتازگی در زلزله بزرگ، دامن بخش زیادی از ساکنان این کشور و سوریه را گرفته است.
شاید ارتباط خشکسالی و سدسازی بر ایجاد پدیدههای طبیعی نظیر زلزله، فرونشست، سیل و ... چندان جدی به نظر نرسد اما باید گفت چنین ادعایی در طول دو دهه گذشته از سوی کارشناسان مطرح شده که به پیامدهای بومشناختی سدهای بزرگ پرداخته شده است.
بنابر اطلاعات کتاب رودهای خاموش، در ۶ دهه گذشته سدسازی دهها میلیون نفر از مردم فقیر و فاقد قدرت سیاسی را که بخش بزرگی از آنها مردم بومی بودهاند، به بهانه توسعه و عدالت و فقرزدایی، از خانه و کاشانه و زمینهایشان بیرون رانده است. سرنوشت کسانی که با بی عدالتی خانه و زمینشان را از دست میدهند و با دریافت مبلغی ناچیز به حاشیه شهرهای اطراف رانده میشوند چندان بهتر نیست.
پیامدهای انسانی سدسازی در جهان نیز به اندازه پیامدهای اکولوژیک آن اهمیت دارد. گرچه سدسازان به آن اهمیتی ندادهاند، اما شمار مردمی که زمینهایشان زیر سدها رفته به طور قطع دهها میلیون نفر (از ۳۰ تا ۶۰ میلیون نفر) برآورد میشود. بسیاری از آنها ماهیگیری، اراضی آبیاری شده با سیلابهای فصلی و نیز چوب و سایر فوایدجنگلهایی را که زیر آب رفتند را از دست دادند.
ددو کارکرد اصلی سدها هم در این کتاب معرفی شده است. یکی اینکه برای جبران نوسانات جریان رود یا تقاضای آب و انرژی آب را ذخیره میکند و دیگر اینکه سطح آب را در بالادست افزایش میدهند تا به این شیوه اختلاف سطح میان مخزن و پایین دست رودخانه را افزایش دهند. ایجاد این ذخیره امکان تولید برق، تامین آب کشاورزی صنعتی و آشامیدنی و نیز کنترل سیلاب و کشتیرانی در رودخانه را به وسیله تنظیم جریان و پرآب کردن مسیر به سدها میدهد.
دربخش انتهایی کتاب هم به سه بیانیه بینالمللی «سان فرانسیسکو»، «مانیبلی» و «کوریتیبا» درباره سدها اشاره شده است. این بیانیهها، بانک جهانی را به عنوان یک وام دهنده بزرگ سدسازی در دنیا معرفی کرده و نظر به اینکه بانک جهانی بزرگترین منبع وام برای ساخت سدهای بزرگ است و بیش از ۵۰ میلیارد دلار امریکا در سال ۱۹۹۲ برای ساخت بیش از ۵۰۰ سد بزرگ در ۹۲ کشور اعتبار پرداخت کرده است، باوجود این سرمایهگذاری عظیم، هیچ تحلیل مستقل یا شاهدی برای نشان دادن این هزینههای مالی، اجتماعی و زیستمحیطی سدها که با فواید تحقق یافته آنها هم ارز باشند وجود ندارد.
زلزله، پیامدهای خاموشی رودها، مرگ آبخوآنها و گسترش سدسازی
مهمترین بخش کتاب به بررسی تاثیر از بین رفتن رودخانهها و در پی آن مرگ سفرههای آب زیرزمینی پرداخته است. در این بخش سدسازی در مناطق زلزلهخیز این است که احتمال وقوع زلزله در آن منطقه افزایش پیدا میکند.
ظرفیت ذخیره مخزن سدها در سراسر دنیا روی هم ۱۰ هزار کیلومتر مکعب برآورد شده که پنج برابر حجم آب همه رودخانههای جهان است. در سراسر دنیا ۴۰۰ هزار کیلومترمربع از بهترین اراضی، مهمترین و متنوعترین زیستگاههای رودخانهای و سیلابدشتی زیر دریاچه سدها مدفون شده است. وزن این دریاچهها به اندازهای زیاد است که میتواند سبب زمین لرزه شود. تغییر توزیع وزن پوسته خاک به سبب سدها میتواند روی شتاب چرخش و زاویه محور زمین و شکل میدان گرانشی کره زمین اثر داشته باشد.
به استناد مطالب این کتاب، تا ۳۰ سال قبل ارتباط میان زمینلرزه با ۷۰ سد ثابت و گزارش شده بود.مکگالی نویسنده این کتاب که خود نیز عضو کمیته سد و توسعه سازمان ملل هم هست، در کتابش بهطور مشخص به تاثیر سدسازی در پنج زمینلرزه از نه زمینلرزه رخ داده در دهه هشتاد در هند اشاره کرده است. بنابر شواهد تاریخی ارایه شده در این کتاب، نخستین هشدار لرزهخیزی برای سد «قد فودا»(Quedd Foda) در سال ۱۹۳۲ و در کشور «الجزایر» به ثبت رسیده است.
به گفته وی شدیدترین زمینلرزهای که از مخزن یک سد ناشی شده مربوط به سدی در ایالت «ماهاراشتارا» در هند و به بزرگی ۶.۳ ریشتر است که در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۶ به ثبت رسیده است. در این زمینلرزه بزرگ یک روستا بهطور کامل با خاک یکسان شده و ۱۸۰ نفر کشته و هزار و ۵۰۰ نفر مجروح بر جای گذاشت. دومین مثال مربوط به زمینلرزه ناشی از سدهای بزرگ مربوط به «سد وایونت» در منطقه آلپ ایتالیا بوده که در سال ۱۹۶۳ منجر به مرگ بیش از ۲ هزار و ۶۰۰ نفر در این منطقه شد. سد «وایونت» چهارمین سد مرتفع جهان بوده است.
نادرستی شیوه تحلیل سدها، بیش برآوردهای غلوآمیز فایدهها، کم برآوردهای بی درو پیکر هزینهها، توجه نکردن به زمان و دوره ساخت واقعی سدها (که بیشتر بسیار طولانیتر از برنامه اولیه به بهرهبرداری میرسند که این مساله با توجه به ورود عامل ترجیح زمانی فایدهها و هزینهها میتواند سنجههای اقتصادی سدها را بسیار وخیمتر کند) و همچنین بیتوجهی کامل به مساله هزینه فرصت از دیگر عوامل بسیار رایج در توجیه سدسازی است. تامین مالی طرحهای سدسازی از طریق مشارکت بخش خصوصی تقریبا یک استثنا است و همین خود آزمون بسیار مهمی در نداشتن توجیه اقتصادی طرحهای سدسازی و جعلی بودن تحلیلهای اقتصادی انجام شده از سوی مشاوران و پیمانکاران سدساز و پشتیبانان سیاسی آنهاست.
پس از زلزله ۷.۸ ریشتری که بخشهای گستردهای از ترکیه و سوریه را لرزاند، بسیاری از رسانههای جهان به بررسی عوامل این واقعه پرداختند.